در ماه ژوئن، در مورد مصاحبه ی خودم با آرنولد شوارتزنگر در توییتر و فیسبوک اطلاع رسانی کردم (بله، همان آرنولد شوارتزنگر معروف). رویای همیشگی من بود که به حقیقت پیوست تا با مردی که، شاید بیش از هر فرد دیگری مفهوم و شیوه ی تناسب اندام را شکل داد، صحبت کنم. قسمت عمده ی مصاحبه ی من با فرماندار در The September Issue of Men’s Fitness منتشر می شود، پس آن را ببینید و لذت ببرید!

سین: این روزها تمرین کردنتان چگونه است؟

آرنولد: الان تمرینات دایره ای انجام می دهم. پنج یا شش تمرین پشت سر هم، تکرارهای بیشتر، بدون استراحت. فقط می خواهم عضلاتم تحریک شده و محکم بمانند. با کاردیو شروع می کنم. ۱۰ دقیقه تمرین دوچرخه انجام می دهم و سپس تمرین دایره ای را انجام می دهم. سپس ۱۰ دقیقه ی دیگر دوچرخه و ۱۰ دقیقه دایره ای انجام می دهم، و به همین منوال. پنج دور انجام می دهم. ورزش ها از یک تمرین به تمرین دیگر تغییر می کنند تا از متد شوک دادن استفاده کنم. شاید به ازای هر بخش از بدن، یک یا دو تمرین انجام دهم. ممکن است زیربغل بزنم، سپس یک تمرین ساق، سپس یک تمرین سینه، و بعد یک نشرخم دمبل انجام دهم. برخی اوقات در هر تمرین ۱۰ تکرار و یا ۳۰ یا ۴۰ تکرار انجام می دهم.

سین: صنعت تناسب اندام در طول سالیان چگونه تغییر کرده است؟

آرنولد: به شکل قابل توجهی پیشرفت کرده است. سی سال پیش، ممکن بود در حال سفر برای یک فیلم و در یک هتل باشم و هیچ باشگاه ورزشی وجود نداشته باشد. پس مجبور بودم تریلرتمرینم را همراه خودم ببرم. امروزه، تقریباً تمام هتل ها تسهیلات ورزشی دارند، یا مکانی درست در آن حوالی وجود دارد. دسترسی به تجهیزات بسیار بهتر است.

سین: عجیب ترین چیزی که تا به حال در یک باشگاه ورزشی دیده اید، چیست؟

آرنولد: من یک باشگاه ورزشی را در مونیخ مدیریت کردم که یک ماشین سیگار فروشی و مقدار زیادی ماگ های آبجو داشت. ۴۵ سال پیش بود و هیچکس در مورد اینکه سیگار کشیدن برای شما بد بود ، حرف نمی زد.

سین: بهترین پرس سینه شما تا کنون چه بوده است؟

آرنولد: ۲۳۶ کیلوگرم. ۲۰ ساله بودم و ۱۱۱ کیلوگرم وزن داشتم.

سین: شما نه تنها نسبت به تناسب اندام، بلکه به سیگار برگ نیز اشتیاق فراوان دارید. چگونه این دو را در کنار هم قرار می دهید؟

آرنولد: من هرگز سیگار کشیدن را ترویج نکرده ام. من از سیگار برگ لذت می برم اما فقط یک تا سه سیگار در هفته می کشم. قبلاً بیشتر می کشیدم اما بعد، آن را کم کردم. وقتی مردم از من می پرسند، «شما دیگر چه الگویی هستید؟ » می گویم، «من نمی خواهم الگویی برای آن باشم. » من دوست دارم الگویی برای زندگی به شیوه ی سالم و ورزش روزانه باشم، انگیزه پیدا کنم، و به دنبال چیزها باشم. اما نمی خواهم الگویی برای سیگار کشیدن یا پوشیدن کلاه در هنگام دوچرخه سواری باشم. اجازه دهید فرد دیگری این کار را انجام دهد. وقتی فرماندار بودم، مردم به من می گفتند که باید یک الگوی کامل باشم، اما این همان چیزی است که سیاست مدارها را متظاهر می سازد. آنها یک کت آبی و یک کراوات قرمز می پوشند و سیگار نمی کشند، اما این خودِ واقعی آنها نیست. من هرگز نخواستم که متظاهر باشم. من در یک خیمه، درست در ساختمان مرکزی سیگار کشیدم. پس مردم می دانند چه کسی هستم، آنها می دانند که من تظاهر نمی کنم.

سین: فکر می کنید آینده بدنسازی چگونه است؟

آرنولد: فکر می کنم نهایتاً به یک ورزش المپیکی تبدیل خواهیم شد. این ورزش به رشد ادامه خواهد داد. ما آن را به عنوان وسیله ای برای نهایت تناسب اندام ارتقا می دهیم. این فقط یک ورزش رقابتی نیست، شما می توانید از بدنسازی برای توانبخشی، بهبود کارآیی در ورزش ها، کند ساختن فرآیند پیری، ظاهر بهتر و داشتن یک زندگی با کیفیت استفاده نمایید. تنها بخش زیان آور ما مسئله ی دارو است.

سین: آخرین باری که کوکا نوشیدید کی بود؟

آرنولد: اهل کوکا نیستم. شاید در طول ۲۵ سال یکی هم ننوشیده باشم. من اهل اروپا هستم و ما اغلب آب یا آبجو می نوشیم. من هیچوقت درگیر مسئله ی نوشابه نبودم.

سین: کدام یک از فیلم های خودتان، مورد علاقه تان است؟

آرنولد: مجموعه فیلم های ترمیناتور، دروغ های حقیقی، دوقلوها، شکارچی. الان اینها کلاسیک هستند. نقشی که باعث عضویت بسیاری از افراد در باشگاه های ورزشی شد. نیازی نیست به فروش تفنگ های دستی و عینک های آفتابی اشاره کنم.

سین: فکر می کنید بدترین فیلم تان کدام بود؟

آرنولد: هرکول در نیویورک. این بحث و جدل در مورد القای حس غرق شدن (waterboarding) در جاهایی مثل خلیج گوانتانامو وجود دارد. فکر می کنم آنها فقط باید بگویند «هی، اگر شماها حرف نمی زنید، باید هرکول در نیویورک را ببینید» من ضمانت می کنم آن افراد بسیار سریع تر حرف می زنند. نیازی به القای حس غرق شدن یا چیز دیگری ندارید. این تهدید نهایی است.

سین: آیا با بالا رفتن سن، رقابت جویی شما کمتر شده، یا همچنان مشتاق رقابت هستید؟

آرنولد: یک مقدار ملایم شده است. وقتی جوان بودم می خواستم پادشاه جهان باشم. الان با همان رئیس جمهور بودن خوشحال می شوم.

سین: عجیب ترین درخواستی که تا به حال یک هوادار از شما داشته، چیست؟

آرنولد: اینکه فرار کنم و با او ازدواج کنم، اما او به من نمی خورد. کمی زیادی قد بلند بود.

سین: چه چیزی کتاب شما را از دیگر بیوگرافی ها متمایز می کند؟

آرنولد: من می خواهم خوانندگان را به آن سفر ببرم. آن سفری که داشته ام. احساسی که آنها خواهند داشت شبیه بزرگ شدن در اتریش، بعد از از هم پاشیدن رویاهای رایش سوم است. بزرگ شدن در محیطی که مردم احساس بازنده ها را دارند. و بعد بیرون زدن از آنجا و قهرمان بدنسازی شدن در جهان. من آنها را به فضایی خواهم برد که ببینند تمرین کردن در اتریش چگونه بود، اینکه چگونه تلاش و پشتکار و اراده ام را افزایش دادم و همچنین در مورد دلهره هایم بدانند. سپس راهی شدن به سمت ایالات متحده و بلد نبودن زبان و اینکه به من گفتند هرگز به عنوان یک بازیگر موفق نمی شوی. و اینکه رفتن به کمپ دیوید با پرزیدنت بوش، و نشستن در Oval Office، و ازدواج با خانواده ای مثل کندی ها، و سپس فرماندار شدن، چگونه است. همچنین دوست دارم مردم درگیری های ذهنی که داشتم را بدانند.

من طرز فکری اتریشی داشتم و پس از آن طرز فکر آمریکایی را برگزیدم و یک درگیری بین این دو وجود داشت. سپس در مورد اینکه چگونه Milton Berle به من اجرای استندآپ و اینکه چگونه جوک بگویم را یاد داد. من سال ها سعی کردم دور از آن بمانم چون هرگز به دلم نیفتاده بود که شرح حال بنویسم، اما بعد از فرمانداری فکرکردم که به اندازه ی کافی مطالب خوب وجود دارند که کتاب را واقعاً منحصر به فرد سازند.

سین: بدترین دروغی که تا به حال در مورد شما گفته شده، چیست؟

آرنولد: اینکه در سال ۱۹۷۹ با پرزیدنت اوباما با هم شریکی ماری جوانا کشیدیم.

سین: چون او دودش را فرو نداد؟

آرنولد: چون شریکی نکشید! «می خندد»

سین: سخت ترین چیز در زندگی چیست؟

آرنولد: داشتن یک بینش. مردم واقعاً بیشتر از همه با این مورد درگیر هستند. من فکر می کنم اگر شما یک بینش داشته باشید، همه چیز در زندگی آسان تر می شود. اگر خودتان را در حال انجام کارهای خاصی ببینید، موفقیت در آن مسیر ساده تر است چون می دانید از کدام مسیر حرکت کنید. وقتی بدانید که می خواهید چه کاری انجام دهید، چگونگی آن را هم به راحتی می فهمید. من خوش شانس بودم که به عنوان فردی که همیشه بینش روشنی داشت متولد شدم. برای من سخت است که این را به مردم توضیح بدهم. بینش و بصیرت شما را قادر می سازد تا درد، گریه، و فراز و نشیب ها را پشت سر بگذارید، چون می دانید که اینها به چه دلیلی هستند و دارید به کدام سمت پیش می روید.

سین: تماس های تلفنی شوخی آمیز زیادی در اینترنت وجود دارد که از دیالوگ هایی از فیلم های شما استفاده می کنند. درباره ی آنها چه احساسی دارید؟

آرنولد: فکر می کنم آنها خنده دار و خلاقانه هستند، و من هیچ وقت نخواستم پشت خط این تماس ها باشم. شما می شنوید که در برخی مغازه ها، یک دختر معصوم تلفن را جواب می دهد و می گوید، «می توانم کمکتان کنم؟ » بعد ناگهان شما صدایی می شنوید که می گوید، «John Kimble هستم. پدرت کیست و شغلش چیست؟ » و بعد او می گوید، «پدرم دارد به عنوان راننده کار می کند. » بعد می گوید، «سوال رو جواب بده!» و دختر می گوید، «جواب دادم. شما کی هستید؟ » و من می گویم، «من John Kimble هستم. فقط من سوال می پرسم. » بعد مردم بسیارمی خندد. من بسیاری از اوقات وقتی به آنها گوش می کنم می خندم. بسیار سرگرم کننده است.

آرنولد از من یک سوال پرسید

در مورد کربوهیدرات تاخیری، استراتژی غذایی Kiefer که درباره ی آن زیاد نوشته ام. ظاهراً کارمند او در این سایت در مورد آن خوانده است و خودش اطلاعات را برای Oak بازگو کرده است. این باعث جلب توجه او شد، پس چند سوال از من پرسید و خواست که فوراً آنها را جواب بدهم.

آرنولد: ماجرای تو با کربوهیدرات تاخیری چیست؟

دنیل به من در مورد آن گفت و من متوجه نشدم. او یک ورزشکار متعصب است، پس جدیدترین اصطلاحاتی که در اینترنت می آید را می داند. او به من درباره ی قضیه ی کربوهیدرات تاخیری گفت.

سین: آره ایده ی آن، این است که در ابتدای روز کربوهیدرات نخورید، و بعد از اینکه تمرین می کنید، کربوهیدرات زیادی مصرف کنید. در اینجا، اگر در بعد از ظهر یا شب تمرین می کنید، نسبت به زمانی که کربوهیدرات ها را صبح می خوردید، می توانید بیشتر از شر غذاهای به اصطلاح بد خلاص شوید. چون عضلات شما شب ها بعد از اینکه تمرین می کنید، به جذب کربوهیدرات ها حساس ترند.

آرنولد: منظورت از اینکه حساس ترند چیست؟ منظورت این است که در شب آنچنان کربوهیدرات جذب نمی کنند؟

سین: در واقع بهتر آنها را جذب می کنند. اگر کربوهیدرات ها را در ابتدای روز بخورید، مثلاً یک کاسه بلغور جو دو سر برای صبحانه بخورید، با شیوه ای که هورمون ها در بدنتان عمل می کنند، احتمال ذخیره ی بیشتر چربی از آن کربوهیدرات هایی که در ابتدای روز مصرف کرده اید، بیشتر است. اما اگر تا اواخر روز صبر کنید، مثلاً چهار تا شش عصر، و سپس تمرین های سنگین وزن انجام دهید و بعد از آن کربوهیدرات های خود را مصرف کنید، احتمال اینکه به عضلات فرستاده شوند و به عنوان چربی ذخیره نشوند بیشتر است. سطح هورمون کورتیزول در طول روز پایین می آید و حساسیت به انسولین بعد از تمرین بالاتر است. پس اگر می خواهید رژیم غذایی راحت تری داشته باشید و تنقلات و غذاهایی را که دوست دارید، بیشتر بخورید و چندان محدود نباشید، این شیوه ی خوبی است. اگر می توانید زمان مصرف کربوهیدرات هایتان در روز را بعد از تمرین تان تنظیم کنید، این راه انجام آن است.

آرنولد: من و فرانکو، هفته ی پیش از مسابقه، عادت داشتیم به House of Pies برویم و موقع شب، پای بخوریم. اما این چیزی که الان گفتی را نمی دانستیم. به طور غریزی، ما فقط احساس می کردیم به پای نیاز داریم. بقیه ی بدنسازها می گفتند «شماها دیوانه اید، این کار باعث ریختن موهایتان می شود. شما با رژیم غذایی تان همه چیز را خراب می کنید و مسابقه را می بازید. » اما بعد از غذا، ما حتی نتوانستیم درست فکر کنیم. پس مثل یک زوج معتاد عمل کردیم و پای ها را درست مثل یک حیوان بلعیدیم. آنها معمولاً پای گیلاس بودند. ما از قدم زدن در بیرون بسیار خوشحال بودیم، انگار که مواد مخدر مصرف کردیم. اما این کار همیشه هنگام شب، مثلاً ۸ یا ۹ بود.

سین: به نظر می رسد شما کربوهیدرات تاخیری را ابداع کردید و حتی خودتان هم نمی دانستید!

آرنولد: بسیاری از اوقات ما کارهایی انجام می دهیم و الان وقتی آن را توضیح می دهید، شاید دلیل این که چرا تأثیر بدی را که همه در مورد آن نگران بودند، روی ما نداشت همین باشد.

سایت شخصی آرنولد را، که تناسب اندام، فیلم ها، سیاست، و موارد بیشتری را پوشش می دهد، از اینجا ببینید.