ببینید چطور وانمود کنید در حال گوش کردن هستید، حتی اگر این طور نیست

وقتی بزرگ می‌شدم، والدینم گاهی اوقات به خاطر اینکه موقع گفتگو حواسم پرت می‌شد، به من «سفینه فضایی» می‌گفتند. مشخص است که ذهن من عمدا جای دیگری سیر نمی‌کرد بلکه حواس پرتی من نتیجه داشتن کمبود توجه ناشی از اختلال بیش فعالی بود که توجه کردن را برایم چالش برانگیز می‌کرد. در حقیقت، نه تنها دشوار است بلکه کاملا استرس ‌زا است وقتی متوجه می‌شوم که اشتباها چندین نکته کلیدی گفتگو را از دست داده‌ام.

گرچه کمبود توجه ناشی از اختلال بیش فعالی، پاشنه آشیل من نیست و من از آن آدم هایی نیستم که از این موضوع به عنوان بهانه استفاده کنم. هر چه که هست، با این مساله، یاد گرفتم چطور وقتی در یک گفتگو بخشی از جزییات را از دست می‌دهم، بسیار مودبانه رفتار کنم. حالا، من اینجا هستم تا دانشم را به ملت با ادب انتقال دهم. سه روش برای اینکه وانمود کنید در حال توجه کردن هستید.

۱- لبخند بزنید و سرتان را تکان دهید

زبان بدن در طول یک گفتگو نقش کلیدی دارد. فعلا می‌خواهم روی ساده‌ترین روش تمرکز کنم که باعث می‌شود فردی که روبروی شما نشسته است، فعال بودن شما را ببیند. همه ما این اصطلاح را شنیده‌ایم، «آن قدر به یک کار تظاهر کن تا تبدیل به واقعیت شود. » که می‌تواند در بسیاری جنبه‌های زندگی به کار رود. با به کار بردن این اصطلاح، می‌توانید با رئیس حواس پرتتان که نمی‌توانید تحملش کنید موافقت کنید تا شما را اخراج نکند. خودتان را در مقابل دوست کسل کننده همسرتان مشتاق نشان دهید که بعدا همسرتان از گستاخی شما شکایت نکند. تمام موقعیت های معمولی که مجبورتان می‌کند به سادگی از پس آن برآیید، بدون اینکه به نظر بیاید به خاطر رفتار ناشایست فرد دیگر در بدبختی مطلق هستید. بنابراین وقتی می‌گویم آن قدر به یک کار تظاهر کن تا تبدیل به واقعیت شود، منظورم این نیست که گمراه کننده، دغلکار یا حتی گستاخ باشید.

من تنها می‌گویم که لبخند بزنید و سرتان را تکان دهید تا وانمود کنید که در حال توجه کردن هستید تا خود را از یک دنیا شرمندگی نجات دهید. لبخند زدن و سر تکان دادن یک تکنیک عالی برای تمرین ذهن است که همواره تضمین می‌کند که به کسی توجه می‌کنید به جای این که او را نادیده بگیرید که می‌تواند منجر به کلمات نگران کننده‌ای شود. «آیا اصلا به حرف های من گوش می‌کنید؟ » آه، نمی‌توانم بگویم چند بار در زندگی این جمله را شنیده‌ام. ممکن است من را دیوانه بخوانید اما من از روش تظاهر به توجه، به این امید استفاده کرده‌ام که کسی باور کند من ۱۰۰ درصد متمرکز هستم به جای این که کاری کنم که آنها من را به خودم آورند.

آدم های با ادب، بگذارید واقع بین باشیم. مواجهه با همه افراد خوشایند یا جذاب نیست اما نباید بگذارید این مساله روی چگونگی دریافت شما تاثیر بگذارد. هرچند، با این نکته تاکید می‌کنم که من از تظاهر به اشتیاق نسبت به افراد تنها به این دلیل که آنها شما را دوست بدارند، طرفداری نمی‌کنم. حتی مسئله تزویر و نیرنگ نیست، مسئله بقا است، بقای محترمانه. ببینید چطور والدینم من را سفینه فضایی می‌خواندند و آن را در زندگی حرفه‌ای و شخصی خود به کار برید. متهم شدن به گوش نکردن (به عمد یا نه) می‌تواند در سطوح مختلف به ناکامی منجر شود.

وقتی مودبانه لبخند می‌زنید و سر تکان می‎دهید، توجه و تمرکز خود را نشان می‌دهید، ضمن اینکه به افراد این حس رامی‌دهد که احساس نادیده گرفته شدن ‌نکنند. حتی وقتی شما علاقمند به چیزی که می‌گویند نیستید. لبخند زدن و سر تکان دادن، بدن را نیز بیدار می‌کند تا از حالت عبوسی و خیرگی خارج شود. مثل وقتی که در طول یک رانندگی طولانی یا کار شبانه روی یک مقاله، برای حفظ توانایی‌تان، به گونه‌های خود می‌زنید تا بیدار بمانید. پس وقتی مغزتان فریاد می‌کشد، «نجاتم بده! بدو! کمک!» با لبخند، سر تکان دادن و وانمود کنید تا از حمله خواب جلوگیری کنید. همه اینها برای شما زمان و چند نکته مودبانه فراهم می‌کند.

۲- موضوع را عوض کنید

به نظرم، کالوین ازکارتون کالوین و هابز برادر کوچولوی گمشده من است، او فیلسوف محبوب من نیز هست. من از دیدگاه او برای بهتر تصویر کردن نظرم درباره تظاهر به توجه کردن استفاده می‌کنم. با این کارتون و نقل قول (کالوین به هابز) «وقتی کسی در وسط جمله مکث می‌کند تا کلمه پیدا کند، بهترین زمان برای پریدن و تغییر موضوع است. » این نظر عاقلانه درباره تغییر موضوع توسط کسی که به نظر یک بچه دبستانی بیش فعال است که ۱۰۰ درصد هم درست است. طبق آداب معاشرت نباید حرف کسی را قطع کرد و این را وقتی که در طول یک گفتگو حواس شما خیلی جمع نیست هم به یاد داشته باشید. ببینید، بین قطع کردن و تغییر دادن بحث تفاوت بزرگی وجود دارد. قطع کردن به معنی صحبت کردن وسط حرف یا کاملا منحرف کردن بحث است.

تغییر موضوع به شکل مودبانه، وقتی است که شما زمان کمی برای تغییر بحث به موضوع جذاب تری دارید. وقتی وقفه‌ای در گفتگو پیش می‌آید، مسئله «ساکت کردن» فرد یا بی‌توجهی به افکار او نیست. اینجا مسئله یک در باز برای نجات گفتگو است وقتی به مغزتان یک وقفه داده‌اید. از وقفه برای ضربه زدن و پیروز شدن استفاده کنید.

با تغییر موضوع، نه تنها ذهنتان را بیدار می‌کنید (همان طور که در نکته ۱ گفتم) بلکه به فرد مقابل نشان می‌دهید که حاضر و هوشیار هستید… حتی اگر در یک کشمکش باشید. وقتی موضوع بحث را عوض می‌کنید، باید مطمئن باشید که به شکلی مناسب موضوع را، بدون قطع کردن انتقال می‌دهید. چیزی مثل این را امتحان کنید، «چیزی که می‌گویی جالب است چون من را یاد وقتی می‌اندازد که… » یا وقتی کسی در رستوران می‌خواهد سفارش دهد، از این فرصت برای تغییر بحث استفاده کنید و مثلا بگویید، «خوشحالم که توانستیم با هم باشیم… » و وارد بحث جدید شوید. ضمنا حواستان به داستان آنها باشد (حتی اگر طاقت فرسا باشد) و مثلا بگویید، «نکته جالبی است و من را یاد وقتی می‌اندازد که… » اینجا قطعا شما دارید موضوع را عوض می‌کنید اما این کار را مودبانه انجام می‌دهید و هم به فرد مقابل نشان می‌دهید که به اندازه او پیگیر بحث هستید.

۳- به زبان بدن خود توجه کنید

دبورا بال، رقصنده، نویسنده، مجری انگلیسی و کارگردان خلاق رویال اپرا هاوس گفته است «زبان بدن، ابزار بسیار قدرتمندی است. ما قبل از کلمات با بدنمان صحبت می‌کنیم و ظاهرا ۸۰ درصد آنچه در یک گفتگو می‌فهمید از طریق زبان بدن است نه کلمات.» این جمله در گفتگوهای روزمره جواب می‌دهد چون زبان بدن شما می‌تواند یک گفتگو را شروع یا قطع کند. همان طور که بالاتر در نکته ۱ درباره لبخند زدن و سر تکان دادن گفتم، این تنها بخشی از کار است. در زمان سخت حین یک گفتگوی بسیار کسل کننده، بدنتان ممکن است شما را سرخورده کند و نظر فرد را درباره شما تغییر دهد.

من به عنوان کسی که با دست هایش صحبت می‌کند و از حالات چهره برای نشان دادن منظورش استفاده می‌کند، درباره نکات منفی و مثبت زبان بدن بسیار فکر می‌کنم. ببینید، مردم نیاز دارند آنچه می‌گویید را در شکل ابراز پیامتان احساس کنند. این باعث می‌شود که سخن رانان بزرگ در خاطر بمانند و اگر تمرکزتان را از آنچه افراد مقابلتان می‌گویند از دست بدهید، حتی پیش از آن که خودتان متوجه آن شوید، در زبان بدنتان یا حالت چهره‌تان دیده می‌شود. وقتی این اتفاق می‌افتد، ممکن است باعث شود (همان طور که قبلا گفتم) آن فرد بگوید، «آیا واقعا به حرف هایم گوش می‌کنی؟ » که در بیشتر موارد، آنها قبلا جواب این سوال را دارند.

همان طور که قبلا گفتم، من هرگز از عدم توجه ناشی از اختلال بیش فعالی به عنوان یک بهانه استفاده نکرده‌ام (هرچند دیده‌ام دیگران این کار را می‌کنند!) از نظر من، این تنها بخشی از من است که قرار نیست هیچ وقت تغییر کند. یاد گرفته‌ام چطور با آن مواجه شوم و آن را به ماموریتی برای رام کردن ذهن سرگردانم تبدیل کنم قبل از این که آن بهترین بخش های من را از بین ببرد.

ببینید، در مواجهه با آن و استفاده نکردن از آن تفاوتی است که باعث می‌شود وقتی حواسم دارد پرت می‌شود، بتوانم به یک گفتگو توجه کنم. با دانستن این که تمایل به از دست دادن تمرکز دارم، همیشه سعی می‌کنم موقع گوش دادن به درستی از زبان بدن استفاده کنم. این «تظاهر کردن» نیست بلکه استفاده مثبت از زبان بدن برای وادار کردن خودم به گوش دادن است. می‌نشینم، تکیه می‌دهم، سرم را تکان می‌دهم، لبخند می‌زنم (همان طور که قبلا گفتم) در زمان مناسب می‌خندم و اجازه نمی‌دهم چشمانم سرگردان شوند یا بدنم خمیده شود.

چشمان سرگردان هم بخش دشواری است اما وقتی کسی صحبت می‌کند، چشمانتان متمرکز نیستند (حتی وقتی ۱۰۰ درصد هوشیار هستید) فرد مقابل شما، فورا تصور می‌کند حواستان نیست. همان طور که قبلا نقل کردم زبان بدن همیشه کلیدی است و واقعیت را آشکار می‌کند. پس وقتی احساس می‌کنید ذهنتان شروع به خسته شدن می‌کند، اجازه ندهید بدنتان آن را دنبال کند.