بدنسازی یک جنگ است، ذهنتان را آماده کنید!

قهرمانان، تنها مهارت‌های فیزیکی و قدرتی ندارند. آنها از قدرت ذهن و شیوه‌ی تفکر درست نیز برخوردارند. بدنسازی یک نوع جنگ است، پس خودتان را آماده کنید.

کگیتو ارگو سام: من فکر می‌کنم؛ پس من هستم. این جمله‌ی خردمندانه در اصل سخنی از فیلسوف معروف، رنه دکارت، در آغاز قرن هفدهم است.

زمان، در طول سالیان سال، مثال‌های گوناگونی از قدرت ذهن آدمی را نشان داده است. اگرچه ما و دکارت، درک واحدی از وزنه نداریم، اما فلسفه‌ی بنیادی او ناخودآگاه بر عملکرد بدنسازان و وزنه برداران موفق در سال‌های متمادی تاثیر داشته است.

مانند خود زبان لاتین، دیدگاه ذهنی نسبت به ورزش بدنسازی در اکثریت بدنسازان در سراسر دنیا، مدت‌هاست که فراموش شده است.

جنبه‌ی روانشناسی این ورزش، به نفع جنبه‌های دیگرش مانند برنامه‌ی تمرینی، تعداد ست‌ها و تکرارها، دائما مورد بی اعتنایی قرار گرفته است. اگرچه این موارد نقش مهمی در ورزش دارند، ولی اگر از لحاظ روانشناسی آمادگی مقابله با آنها را بعنوان یک قهرمان و مهم‌تر از آن، یک جنگجو نداشته باشید، ناچیز و کم اهمیت خواهند بود.

هر کسی می‌تواند به باشگاه برود و هر حرکتی را ۵ ست کار کند. اما معنای یک ست برای من و یک ست برای یک کودک نابالغ که در آبمیوه فروشی نشسته و آبمیوه‌اش را می‌خورد، احتمالا دو چیز کاملا متفاوت است. اینطور نیست؟

اهمیت آمادگی روانی در ورزش بدنسازی
اهمیت آمادگی روانی در ورزش بدنسازی

شدت و سختی، بزرگی و عظمت را در پی خواهد داشت. پیش از این که محدودیت‌های فیزیکی بتواند پیشی بگیرد، باید به وضعیت ذهنی مساعدی از نظر آگاهی و اطمینان رسید.

داشتن دیدگاه ذهنی به فرایند فیزیکی تا آنجا مورد بی اعتنایی قرار گرفته است که اکنون یک جنگجوی ذهن گرا، منزلش را مابین صفحات یک کتاب کهنه‌ی ادبیات جستجو می‌کند، نه در صحنه‌ای که واقعا بدان تعلق دارد.

بدنسازان، وزنه‌برداران و ورزشکاران قدرتمند، در سراسر جهان به مثابه گلادیاتورهای مدرنی هستند که برای باقی ماندن در عرصه‌ی رقابت‌های ورزشی می‌جنگند. به این ترتیب، ما به عنوان یک ورزشکار نیاز داریم تا با همان آگاهی که نمایانگر جنگجویان دوران باستان است، به میدان رقابت پا بگذاریم.

احیای چنین ذهنیت راسخی برای قوی ساختن خودمان و پیروزی‌های شخصی‌مان، امری ضروری است.

تا به حال درمورد آمادگی ذهنی برای انجام تمرینات چند مقاله خوانده‌اید؟ یا درباره اینکه چگونه تفکرات مثبت منجر به عملکرد مطلوب می‌شود؟ اگر هر بدنسازی طرز تفکر بی مایه‌ی «نمی‌توانم» را در سر می‌داشت، باشگاه‌های ورزشی پر از افرادی میشد که با تردید و ترس حد میانه را گرفته و قدرت ریسک پذیری نداشتند.

ذهن و جسم، دو عنصر مکمل یکدیگرند که بطور پیوسته برای تحقق اهداف مختلف باهم کار می‌کنند.

جسم آدمی به اندازه‌ای قوی خواهد بود که ذهن به آن اجازه دهد!

به نظر من، اینکه برنامه‌ی تمرینی‌تان چقدر خوب است یا چه مقدار کالری در روز دریافت می‌کنید، اهمیتی ندارد. اگر زمانی که وارد باشگاه می‌شوید ذهنتان متمرکز نباشد، وقتتان را هدر داده‌اید.

عدم اعتماد به نفس، نگرانی و بی میلی، سه نشانه‌ی بارز فردی با قدرت ذهنی پایین است. سودی که از غلبه بر این بازدارنده‌های روانی به دست خواهید آورد، هیچ برنامه یا تمرین ورزشی به شما نخواهد داد.

داشتن اعتماد به نفس، و نه گستاخی، مسیرتان را برای رسیدن به جایگاه‌های بالا هموار خواهد کرد. به خودتان و توانایی جسمی‌تان اطمینان داشته باشید.

در مواجهه با سختی‌ها محکم بایستید و شرایط مطلوب را بسازید، مانند سربازی که در آستانه‌ی جنگ، پیروزی‌اش را تجسم می‌کند و برای به دست آوردنش خود را آماده می‌سازد.

هزاره‌ی جدید، از آنِ جنگجویانی است که هم با آمادگی ذهنی و هم آمادگی جسمانی، پا به عرصه‌ی نبرد می گذارند.

آماده سازی ذهن و روان، به گونه‌ای که در زمان‌های گذشته مرسوم بوده، اعتبار خود را در جوامع عصر حاضر از دست داده است. دیدگاه‌های تعالی بخش که زمانی توسط سامورائی‌ها در ژاپن فئودالی و سربازان یونان باستان بکار گرفته می‌شد، در عصر حاضر به دست فراموشی سپرده شده است.

این جنگجویان اساطیری پیوند بین ذهن و جسم را جشن می‌گرفتند، و به این باور رسیده بودند که زمانی که ذهن و جسم با هم متحد باشند، تحقق آرزوها میسر خواهد شد.

داشتن آمادگی ذهنی برای ورود به عرصه و غلبه‌ی کامل بر هر مانعی که بر سر راهتان قرار می‌گیرد، از نشانه‌های یک مبارزه‌ی واقعی است. باشگاه، میدان ورزشی شماست، میدان مبارزه!

اگر خواهان رسیدن به جایگاه بالا هستید، باید از نظر ذهنی آماده‌ی کسب آن جایگاه باشید.

هرروز افرادی را می‌بینم که قبل از اینکه پایشان به سالن بدنسازی برسد، خود را بسیار دست کم می‌گیرند. باور ندارید؟ پنج دقیقه در رختکن بایستید تا در معرض انواع و اقسام غر زدن‌ها و شکایت‌هایی قرار بگیرید که هرگز ارتباطی با روند اصلاح و بهبود شخصی نداشته و نخواهد داشت. خودتان می‌بینید!

سال‌هاست بسیاری از این جملات بی معنی و بی سر و ته به گوشم می خورد، «امروز خیلی روز پرکاری داشتم، فکر نکنم امشب تمرین خوبی داشته باشم»، یا تجربه شخصی خودم: «شانه‌ام آسیب دیده، بهتر است فردا وزنه بزنم».

در هنگام تمرین، نه تنها باید جسمتان حضور داشته باشد، بلکه بهتر است ذهنتان نیز حضور داشته باشد. کسی که به باشگاه می‌رود و یک حرکت نصفه و نیمه انجام داده و به خانه بر می‌گردد، نتیجه‌ای نمی‌گیرد.

اگر می‌خواهید در این ورزش بمانید، تردیدها، حسرت‌ها و افکار منفی‌تان را پشت در بگذارید. هیچگاه به خاطر اینکه رئیستان شما را تا دیروقت سرکار نگه داشته است، غذا نخورده‌اید، یا حال و حوصله‌ی تمرین ندارید، وزنه‌های سنگین با شما همدردی نمی‌کنند.

100 کیلو، در هر حال، همان ۱۰۰ کیلو است. اگر شما شروع به بهانه آوردن کنید و به هر دلیل بیخودی، که آن روز در ذهن دارید، به خودتان بگویید تمرین بدی پیش رو دارید، قطعا خسته خواهید شد و جز این چیز دیگری نیست.

هرطور فکر کنید، همانطور هم عمل می‌کنید. چه خوب و چه بد. اگر درباره‌ی تمریناتی که قرار است در باشگاه انجام بدهید نگرانید، هیچ کاری از پیش نمی‌برید. پس بهتر است در خانه بمانید و با بازی‌های ویدئویی خود را مشغول کنید یا به بازار بروید و لباس‌های فشن بخرید.

آمادگی های ذهنی برای بدنسازی
آمادگی های ذهنی برای بدنسازی

چرا که این تفکرات همراه با تردید، نه در سالن تمرین جایی دارد، و نه به طور کلی در زندگی‌تان. پسرم رادنی رولر، حرف زیبایی می‌زند: «اگر عقب بنشینید و برای لحظه‌ای فکر کنید که: زمان بیشتری می‌خواهم، چرا که نمی‌دانم به دستش خواهم آورد یا نه، بهتر است به خانه برگردید. چرا که راهی برای به دست آوردنش نخواهید داشت».

بدنسازی، ورزشی برای دلقک‌هایی که از صحنه هراس دارند، نیست! درست مانند رم باستان، هنگامی که به میدان مبارزه قدم می‌گذارید، تنها دو حالت وجود دارد: یا مرگ و یا زندگی.

وزنه از خرد کردن شما یا رویاهایتان ابایی ندارد. اگر می‌خواهید پیروز شوید، باید برای به دست آوردنش آماده شوید. هرگز تردید نکنید. توانایی‌هایتان را زیر سوال نبرید. شما از آنچه فکر می‌کنید قوی ترید.

جاودانگی در افق است…

تنها کسی که می تواند با شما مقابله کند، خودتان هستید.