بعضی داستانها بصورتی خارق العاده از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و تبدیل به افسانه شدهاند. هیچ چیز مثل افسانهها تخیل را قلقلک نمیدهد. یکی از این افسانهها، چشمهی جوانی است. چشمهی جوانی، سرچشمهای افسانه ایست که، ظاهرا جوانی کسانی که از آن مینوشند و یا در آن حمام میکنند را بازیابی میکند.
داستان پشت این افسانه چیست؟
برای هزاران سال، داستان مسافرانی که راهشان را گم کردهاند و بطور اتفاقی به چشمهای اسرار آمیز برخورد کردهاند که جوانی را بازیابی و حفظ میکند، در قصهها و نوشتهها نقل شده است.
شاید یکی از اولین داستانها دربارهی این چشمهی افسانهای، از هرودوت نقل شده است. هرودوت، فیلسوف و مورخی یونانی است که ۵ سال پیش از میلاد مسیح میزیسته است. وی میگوید کلید داشتن طول عمری استثنایی و غیر طبیعی مانند ماکروبینها، نوعی آب است که در زمینهای آنها وجود دارد. ماکروبینها یک قبیلهی افسانهای در اتیوپیا (سرزمینی افسانهای در یونان) بودهاند، که عمری طولانی داشتند. در زیر بخشی از نوشتهی هرودوت آورده شده است:
«ایچتیوفاگی در نوبت خود، مورد پرسش شاه دربارهی طریقه و مدت زندگی و رژیم غذایی مردمش قرار گرفت. سپس گفت که بسیاری از آنها صد و بیست سال عمر میکنند، و حتی بعضی بیشتر از این مدت. آنها گوشت خود را آبپز میخورند و چیزی جز شیر نمینوشند. وقتی آنها تعجب خود را از این سن و سالها نشان دادند، او آنها را به یک چشمه برد، جایی که وقتی در آن شسته شده شدند، جسمشان را تماما براق و جوان یافتند.
گویی که انگار در روغن حمام کرده بودند، و بویی مانند بوی بنفشه از چشمه به مشام میرسید. آب بسیار سبک و ضعیف بود و آنها گفتند که هیچ چیز در آن شناور نمیشود. نه چوب و نه مواد سبکتر و همه چیز در آن، پایین میرود. اگر وجود این چشمه درست باشد، آنها میتوانند به طور مداوم از این چشمه استفاده کرده و زندگانی طولانی داشته باشند.»
با این حال، مردم بومیکارائیب نیز داستاهای مشابهی در عصر اکتشافات تعریف میکنند. آنها میگویند که این چشمه در سرزمین افسانهای «بیمینی» قرار دارد.
افسانهی چشمهی جوانی که توسط مردم بومیکارائیب نقل میشد، مسافران بسیاری، از جمله کاشف اسپانیایی خوان پونس دو لئون که اولین فرماندار پورتوریکو بود را راهی سفر برای یافتن این چشمه کرد. وی در طول زندگی حرفهایش، سفرهایی گسترده و دور و درازی برای پیدا کردن چشمه انجام داد. وی همچنین در سال ۱۵۱۳ به نقطهای بسیار دور که امروزه بنام فلوریدا شناخته میشود سفر کرد. اما هرگز چشمهی افسانهای را نیافت.
دیگر کاشفان اسپانیایی نیز تلاشهای زیادی انجام دادند، اما موفق به پیدا کردن سرزمین بیمینی نشدند. جزیره نشینان کارائیب میگویند: این سرزمین بخاطر ثروت فراوانش معروف است. دو لئون، این سرزمین را جایی واقع در شمال غرب باهاماس میدانست، اما هرگز موفق به یافتن چشمهی جوانی نشد. داستان قدرت ترمیمی آبهای بمینی، از کارائیب به سایر نقاط جهان رسید. بطوریکه حتی مورخ ایتالیایی پیتر مارتیر، در سال ۱۵۱۳ در نامهای به پاپ، به این آبها اشاره کرد.
خیلی خب، آیا چشمهی جوانی واقعا وجود دارد؟
داستان چشمهی جوانی، از یک داستان محلی شروع شد، و اکنون به یک افسانه دربارهی شجاعت، غرور و زیبایی تبدیل شده است. بغیر از همهی اینها، کل صنعت زیبایی برای حفظ جوانی به وجود آمده است. برای همین تعجبآور نیست که چنین داستانی همچنان به مجذوب کردن مردم بپردازد.
متاسفانه، هیچ مدرکی وجود ندارد که این چشمه واقعا وجود داشته باشد. و اگر واقعا هم وجود داشته باشد، همچنان به پنهان شدن از چشم کسانی که به دنبالش هستند ادامه میدهد. بنابراین چشمهی جوانی همچنان به بودن چیزی که قبلا بوده ادامه میدهد: یک داستان!